لقمه نانی که در انبان ماست
لقمه نانی که در انبان ماست
جز به اشک توبه نتوان پاک کرد
لکه ننگی که بر دامان ماست
میزبان را نیز با خود می برد
مهلت عمری که خود مهمان ماست
خضر راه خویشتن باش ای رفیق
زندگامی ام و زمین زندان ماست
زندگانی درد بز درمان ماست
راندگانیم از بهشت جاودان
وین زمین زندان جاویدان ماست
گندم آدم چه با ما کرده است
کآسیای چرخ سرگردان ماست
جسم قبر و جامه قبر و خانه قبر
باز لفظ زندگانی عنوان ماست
جمع آب و آتشیم و خاک و باد
این بنای خانه ویران ماست
شهریار